نوشته شده توسط : angel

سلام دوست عزیزم

بی مقدمه میگم اگه توام مثه من عاشق بارونی از همین الان منو یکی از طرفدارات بدون از اونجاییکه من شمال درس میخونم حسابی این چندروزه چترو چکمه هام پرکار شدن وای وقتاییکه از عصر کاری برمیگردیم شب نمیدونی تلفیق بارونو موسیقیو شبو سرویس خاطره انگیز  دانشکده چه حالی بهم .چشم انداز اتاق داروی بیمارستان ما تاسیساتو یه فضای مردست اما دستای معجزه گر بارون کل فضارو عوض کرد حال مریضارو خوب کرد پرستارارو خوش اخلاق کرد منو رمانتیک کرد ...والبته دلم گرفت چونکه به نظرم تو بارون هیچی قشنگتر از یه کافیشاپ گرم چهره آشنای روبروت نیست آما اینجا انگار همه غریبن فقط منم و ویولتو بروبچه های خوابگاه.راستی فردا میرم کلاس منتظرم باشین.بوس



:: برچسب‌ها: باران ,
:: بازدید از این مطلب : 482
|
امتیاز مطلب : 162
|
تعداد امتیازدهندگان : 52
|
مجموع امتیاز : 52
تاریخ انتشار : 11 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : angel

سلام دوست عزیز وای اگه بدونی چه حالیم تکو تنها تو شهر غریب از 27 شهریور خونه نرفتم و حالا که 2هفته تعطیلی بهم خورده به خاطر کلاس ویولون و استادی که اصلا کوتاه نمیاد نمیتونم برم آخه با هزار بدبختی و نذرو نیاز تونستم هزینه کلاس و ساز بالشتک و کتابو جور کنم دقیقا هفته پیش این موقع به خاطر 20تومن همه داشت خراب میشد و انگار خدا واسم خواست چقدر زود این یه هفته گذشت من تو خوابگام و یه جورایی همه دوستام به دادم رسبدن اسم ویولونمو ویولت گذاشتم و هرشب همه اتاقم جمع میشنو به صدای ناشی و گوشخراش ویولت با خوشحالی ذوق مثه خلو چلا گوش میدن 



:: بازدید از این مطلب : 378
|
امتیاز مطلب : 48
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : 10 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : angel

در آن پر شور لحظه

دل من با چه اصراري ترا خواست،

و من ميدانم چرا خواست،

و مي دانم كه پوچ هستي و اين لحظه هاي پژمرنده

كه نامش عمر و دنياست ،

اگر باشي تو با من، خوب و جاويدان و زيباست .



:: بازدید از این مطلب : 427
|
امتیاز مطلب : 161
|
تعداد امتیازدهندگان : 49
|
مجموع امتیاز : 49
تاریخ انتشار : 10 آبان 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد